سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
خانه | مدیریت | ایمیل من | شناسنامه| پارسی یار
دنیز DENIZ
  • کل بازدیدها: 91913 بازدید

  • بازدید امروز: 2 بازدید

  • بازدید دیروز: 1 بازدید
  • شکجه های غربت
    رضا حسین زاده ( 85/1/30 ساعت 11:15 ص )

    به کجای شب نویسم، غزل شبانه ی خود

    غزل شبانه ی خود، سخن زمانه ی خود

    به کدام گوشه باید تن خسته را کشیدن

    به کرانه ای کدامین، غم بی کرانه ی خود

    سخنی به سینه دارم، نتوانمش سرودن

    غم خود به سایه گویم، به صدف ترانه ی خود

    چه حدیث تلخ باشد، چه غم بزرگ غربت

    چه کنم که ره ندارم به درون خانه ی خود

    دل من بهانه جوید که بسان ابر گرید

    لب من، دروغ خنده، بکند بهانه ی خود

    چه شکنجه ای است غربت، چه بلای سخت هجرت

    که صلیب مرگ خود را، بکشم به شانه ی خود

    چه شگفت روزگاری که پرنده کوچ کرده

    به هوا، بباد داده خس و خار لانه ی خود

    دل من به باغ سوزد، به جوانه های سبزش

    که به گوش باد گوید همه شب فسانه ی خود

    چه سزای آن پرنده که پی شکوه پرواز

    بگذاشت آب خودرا، بگذاشت دانه ی خود



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    هنر
    [عناوین آرشیوشده]

    =============================================================